“کُرد بودن” نباید “هزینه” داشته باشد!
فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و هویت طلبانە در طول تاریخ در جوامعی که با سرکوب سیستماتیک مواجهبودەاند، همواره با هزینههای سنگین انسانی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی همراه بوده است. یهودیان در اروپا (قرون وسطی و قرن بیستم) ، ارمنیها در امپراتوری عثمانی (نسلکشی 1915)، سرخپوستان آمریکا (بومیان آمریکا)، آفریقاییتبارها در دوران بردهداری و تبعیض نژادی (آمریکا)، بوسنیاییها در جنگ داخلی یوگسلاوی و… نمونەهای قربانیان جنایات و سرکوبگریهای هستند کە بە خاطر هویت و هویت طلبی انسانها رخداداند.
در ایران در دو دورە پادشاهی و اسلامی بە دلیل تسلط نوعی دیدگاە ناسیونالیسم ناقص جعلی تحمیلی “ایرانی بودن” کە عبارت است از فارس بودن و شیعە بودن، بهویژە برای کُردها، فعالیتهای هویتطلبانه و تلاش برای احقاق حقوق اتنیکی و فرهنگی، به دلیل نگاه امنیتی رژیم، همواره پُرهزینه بوده و منجر به محرومیتهای اجتماعی، زندان، تبعید و از دست دادن جان بسیاری از فعالان جنبش حق و آزادیخواهانە مردم کردستان در بعد فردی و در بعد عمومی مردم کردستان را با سیاستهای خصمانە عقب نگاەداشتن در عرصەهای عمران و آبادانی، سرمایەگذاری و فقر و بیکاری مجازات کردە اند.
به باور من، این حقیقت و واقعیت، ضرورت بازنگری بنیادین در شیوههای کنشگری و فعالیت میان مردم و ملت کرد در ایران را می طلبد. این متن، نه بهعنوان نسخهای راهنما، بلکه تأملی است بر گذشتهای کە مردم کردستان برای کاهش هزینههای مبارزات خود و مقابله با سرکوب گسترده جمهوری اسلامی بهکار بردهاند و از منظری دیگر این متن ضمن برشمردن، بررسی و بازگوکردن مسیر، آراستەها و تلاشهای ارزشمند پیشین، در بخش دوم در نظر دارد در تبیین رویکردهایی برای تقویت همکاری و انسجام و همبستگی عمومی (آحاد و اقشار و گروهها و جریانهای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) _تحت عنوان تقسیم کار و هماهنگی بین جامعە مدنی و احزاب سیاسی کردستان_ در تمامی این عرصهها باشد تا بتوانند مؤثرتر و با هزینه کمتر، اهداف آزادیخواهانه و عدالتطلبانه خود را دنبال کنند.
احزاب و جریانات سیاسی که خود را نماینده حقوق کُردها می دانند و در نتیجە مقاومت، تلاش و تداوم مبارزات و جانفشانیهایشان در برابر رژیم جمهوری اسلامی دیفاکتو بە رهبر جنبش مردم کردستان تبدیل شدەاند باید به این مسئله توجه داشته باشند که افزایش هزینههای مبارزه میتواند باعث فرسایش اجتماعی، کاهش مشارکت عمومی، و از بین رفتن نیروهای ارزشمند شود. از طرفی، جوامع محلی که خود متحمل سنگینی این هزینهها هستند، ممکن است در طول زمان دچار سرخوردگی یا بیاعتمادی به فعالیتهای سیاسی شوند. تمرکز بر کاهش هزینههای فعالیتهای هویتطلبانه نه تنها موجب حفظ نیروهای انسانی و افزایش مشارکت عمومی میشود، بلکه راه را برای تحقق تدریجی و پایدار حقوق کُردها باز میکند. اما این بدان معنا نیست کە راە را برای آسمیلە و ذوب شدن هویت کُردی در یک هویت جعلی ناقص تحملی باز کند و بر عکس تلاش دارد ضمن حفظ هویت خود، هویت جدیدی برای “ایرانی بودن” بازتعریف کند. در روزهای اوج مبارزات مردم کردستان در سالهای اول انقلاب در ایران (١٣٥٧) سنگینی بار این جنبش بر دوش صدها هزار و حتی میلیونها از مردم کردستان بود (مشارکت جددی و میدانی)، اما با مرور زمان از کمیت و حتی بە درجاتی کیفیت مشارکت مردم در جنبش حق طلبانە کردستان کاستە شد. اگرچە در میانە جنبش ژینا (مهسا) احزاب کردستان باری دیگر اعتبار و جایگاە واقعی خود را نزد مردم یافتە و نشان دادند، اما با این اوصاف هنوز هستند طیفها و اقشاری از مردم کرد ایران کە بە دلیل عدم تبینی روشن از نقش جامعە مدنی و احزاب، آن انسجام و هماهنگی لازم را در تقابل با یکدیگر ندارند. به همین دلیل، طراحی استراتژیهایی که ضمن حفظ هویت و اهداف اصلی، با روشهای خلاقانه، مسالمتآمیز و کمهزینه همراه باشد، برای احزاب و جریانات سیاسی یک ضرورت استراتژیک است.
حفظ هویت کُردی و فعالیت سیاسی در ایران با توجه به محدودیتها و فشارهای حاکم، چالشی پیچیده است. با این حال، استراتژیهایی وجود دارد که میتواند این فعالیتها را کمهزینهتر کند، هرچند که هر رویکرد باید با توجه به شرایط خاص و واقعیتهای موجود طراحی شود. چندین راهکار کلی عبارتاند از:
۱. تقویت هویت فرهنگی و اجتماعی به جای تمرکز مستقیم بر سیاست
بر کسی پوشید نیست کە محدودیتها و ستمهای قانونی و سیستماتیک جمهوری اسلامی علیە کردها، ریشە در پایمال کردن حقوق سیاسی آنها کە در نادیدەانگاری آنها در ابعاد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارد، تبلور می یابد و اگر کردها بتوانند با اتکا بە مطالبات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود در راستای دستیابی بە حقوق سیاسی خود گام بر دارند، از یک طرف ضرب سرکوب جمهوری اسلامی را گرفتە و از دیگرسو برای احقاق حقوق اصلی خود کە همانا حقوق سیاسیشا است، در تلاش و مبارزە خواهند بود. بر این مبنی؛ ١. تمرکز بر زبان و فرهنگ؛ گسترش آموزش زبان کُردی، موسیقی، ادبیات، و سنتهای فرهنگی میتواند راهی غیرمستقیم برای حفظ هویت باشد، بدون اینکه فوراً به عنوان فعالیت سیاسی تفسیر شود و ٢. تأسیس سازمانهای فرهنگی و هنری: فعالیت در قالب انجمنها و نهادهای فرهنگی میتواند ضمن تقویت هویت، از برخوردهای سیاسی شدید اجتناب کند، نقش مهمی ایفا خواهند کرد.
۲. استفاده از ظرفیتهای قانونی و مدنی
فعالیت مدنی و حقوقی: بهرهگیری از قوانین داخلی و بینالمللی حقوق بشر میتواند بستر امنتری برای پیگیری مطالبات فراهم کند. تمرکز بر حقوق زبانی، آموزشی، و فرهنگی به جای خواستههای مستقیم سیاسی، گاهی از حساسیتها میکاهد.
آگاهیبخشی قانونی: اطلاعرسانی به مردم درباره حقوق خود و روشهای قانونی دفاع از آنها میتواند مشارکت عمومی را افزایش داده و فشار بر افراد خاص را کاهش دهد. بیاد داشتە باشیم کە آگاهیبخشی قانونی یکی از مهمترین ابزارها برای توانمندسازی مردم و مقابله با سرکوبهای سیستماتیک است، بهویژە در شرایطی که رژیمها و دولتهای سرکوبگر تلاش میکنند ترس و وحشت را در جامعه نهادینه کنند. در چنین شرایطی، آگاهی از حقوق فردی و جمعی و نحوه دفاع قانونی از آنها میتواند نقشی حیاتی در تغییر وضعیت ایفا کند کە می تواند در؛ ١. کاهش ترس و وحشت در جامعه ٢. افزایش مشارکت عمومی و فعالسازی جامعه ٣. افزایش شجاعت عمومی و مقابله با سرکوب ٤. استفاده از ابزارهای حقوقی و دیپلماتیک ٥. کاهش فشار بر افراد خاص و ٦. تقویت فرهنگ مقاومت مسالمتآمیز کمک شایان بکند.
۳. ایجاد اتحاد بین اقوام و گروهها
همبستگی با دیگر اقوام و گروههای تحت فشار: اتحاد با دیگر اقوام و گروههای سیاسی و مدنی میتواند هزینه فعالیت را با تقسیم فشار بین گروههای مختلف کاهش دهد. جامعە ایرانی جامعەای متنوع و متکثر است و حاکمان مستبد همیشە در تلاش بودەاند کە مانع از نزدیکی و اتحاد و همبستگی بین ملل و اتنیکهای متنوع ایرانی باشند، چون در این صورت توان سرکوب مردمی متحد کە خواستار آزادی و حقوق انسانی و دمکراتیک خود را هستند، ندارد.
گفتمان مشترک با جریانهای غیرکُرد: ایجاد پلهای ارتباطی با جریانهای مخالف جمهوری اسلامی که برای دموکراسی و حقوق بشر فعالیت میکنند، میتواند حمایت بیشتری جلب کند. بی شک مردمان فلات ایران، طی هزاران سال همزیستی مسالمت آمیز با یک دیگر، علی رغم عقاید و مذاهبشان زیر سلطە نظامی توتالیتر و دیکتاتور و حتی فاشیست مذهبی امروز سرنوشت مشترکی دارند و اتحاد و ایجاد گفتمان مشترک بین کردها و سایر مردمان دیگر ایران، راە سرکوب جمهوری اسلامی را می بنند. توجە داشتە باشید کە چرا امروزە خواهان فدرالیزە شدن ایران هستند و شعار سابق خودشان کە عبارت بود از؛ دمکراسی برای ایران و خودمختاری را تغییر دادند، چراکە در آن صورت حکومت مرکزی همیشە توان و امکان حملە و سرکوب هر بخش خودمختار (کردستان یا هر منطقە دیگر) را دارد، اما فدرالیزە شدن ایران امکان سرکوب و اجماع عمومی برای سرکوب مسلحانە و خونین را بسیار کم و یا ازبین می برد.
۴. استفاده از فضای مجازی بهعنوان ابزار ایمنتر
افزایش فعالیت آنلاین: فضای مجازی بستر مناسبی برای اطلاعرسانی و آموزش درباره هویت کُردی و مطالبات حقوقی است، اگرچه باید با احتیاط و رعایت امنیت دیجیتال انجام شود. فضای مجازی ابزار مهمی برای افزایش آگاهی عمومی، آموزش فرهنگی، و تقویت هویت کُردی است. از طریق پلتفرمهای مختلف مانند رسانههای اجتماعی، وبسایتها، و بلاگها، میتوان اطلاعات ارزشمندی در مورد تاریخ، زبان، فرهنگ، و حقوق کُردها منتشر کرد. به علاوه، این فضا میتواند بستری برای تبادل افکار و جلب توجه بینالمللی به نقض حقوق بشر در مناطق کُردستان فراهم کند.
آموزش امنیت سایبری: آموزش نحوه استفاده امن از فضای مجازی به فعالان و عموم مردم میتواند از خطرات نظارتی و امنیتی بکاهد. بیش از همه، آموزش و آگاهیبخشی به کاربران در زمینه امنیت دیجیتال باید در اولویت قرار گیرد. این آموزشها باید شامل نحوه استفاده از ابزارهای دیجیتال امن، جلوگیری از شناسایی آنلاین، و آگاهی از خطرات احتمالی باشد. بسیاری از سازمانها و فعالان حقوق بشر نیز در حال ترویج این مفاهیم در میان جوامع تحت سرکوب هستند تا از خطرات امنیتی جلوگیری کنند و امکان فعالیتهای آزادانهتر در فضای مجازی فراهم گردد. با وجود تمام مزایای فضای مجازی، این فضا همچنین با چالشهای امنیتی مواجه است. در کشوری مانند ایران کە در سیطرە رژیم توتالیتری مانند جمهوری اسلامی است می خواهد بهطور مداوم بر فعالیتهای آنلاین نظارت و کنترل داشتە باشد و ممکن است از ابزارهای پیشرفته برای شناسایی و سرکوب فعالان مدنی استفاده کند. برای مثال، رصد ایمیلها، پیامهای خصوصی، و حتی پستهای اجتماعی میتواند منجر به دستگیری، تهدید، یا دیگر تبعات امنیتی برای افراد شود. بنابراین، برای استفاده ایمن از فضای مجازی در این زمینه، رعایت نکات امنیت دیجیتال ضروری است. این نکات شامل استفاده از VPN (شبکه خصوصی مجازی) برای مخفی کردن مکان و هویت کاربران، انجام فعالیتها از طریق حسابهای ناشناس و استفاده از رمزنگاری قوی در ارتباطات است. همچنین، فعالان باید از ابزارهایی مانند سیستمهای پیامرسان امن (مثل تلگرام با استفاده از کانالهای رمزگذاری شده) و پلتفرمهای غیرمتمرکز برای کاهش احتمال شناسایی استفاده کنند.
۵. تقویت حمایت بینالمللی
ارتباط با نهادهای بینالمللی حقوق بشر: جلب حمایت بینالمللی از حقوق کُردها در ایران میتواند فشارهای داخلی را کاهش دهد. نهادهای حقوق بشری مانند سازمان ملل متحد (UN)، شورای حقوق بشر سازمان ملل، عفو بینالملل، و هیومن رایتس واچ نقش ویژهای در نظارت بر نقض حقوق بشر و جلب توجه بینالمللی به این مسائل دارند. این سازمانها با ثبت گزارشها، تحقیقات و مستندات، میتوانند توجه جهانیان را به نقضهای حقوق بشر علیه کُردها جلب کنند و دولتهای سرکوبگر را تحت فشار قرار دهند. گزارشهای نهادهای بینالمللی میتواند نقطه آغاز برای ایجاد واکنشهای دیپلماتیک از سوی کشورهای دیگر باشد. این گزارشها معمولاً شامل جزئیات نقض حقوق بشر، شکنجهها، اعدامهای غیرقانونی، سرکوب آزادیهای دینی و فرهنگی، و دیگر موارد حقوق بشری است که در مناطق کُردنشین انجام میشود. پس از انتشار این گزارشها، دولتهای جهانی ممکن است واکنشهای رسمی نظیر تحریمها، فشار دیپلماتیک، یا مساعدتهای حقوقی را اتخاذ کنند. مستندسازی و افشای نقضهای حقوق بشری از طریق رسانههای بینالمللی و استفاده از شبکههای اجتماعی میتواند سبب ایجاد آگاهی و همبستگی جهانی نسبت به شرایط کُردها شود. این کار به ویژه زمانی که دولتهای محلی تلاش دارند تا اطلاعات را سانسور یا تحریف کنند، اهمیت بیشتری پیدا میکند. فعالان حقوق بشر، خبرنگاران مستقل، و نهادهای بینالمللی میتوانند در جمعآوری و انتشار این اطلاعات بهطور هماهنگ عمل کنند تا دولتهای جهانی را به واکنش وادار کنند.
سازمانهای غیردولتی بینالمللی میتوانند بهعنوان واسطههای میان فعالان کُرد و نهادهای جهانی عمل کنند. این سازمانها علاوه بر برگزاری کمپینها و ایجاد آگاهی در سطح جهانی، میتوانند فشارهای حقوقی بر دولتها وارد کرده و بهمنظور تغییر سیاستهای سرکوبگرانه اقدام کنند. از جمله این سازمانها میتوان به عفو بینالملل، گزارشگران بدون مرز و دیگر نهادهای حقوق بشری اشاره کرد که با فعالیتهای خود توانستهاند در بهبود شرایط حقوق بشر در بسیاری از کشورهای تحت سرکوب مؤثر واقع شوند.
کمپینهای جهانی که توسط این سازمانها راهاندازی میشود، میتواند تأثیر زیادی بر نظر عمومی و تصمیمگیریهای دولتها داشته باشد. این کمپینها معمولاً شامل جمعآوری امضاء، درخواستهای رسمی، و فشار به دولتها از طریق ابزارهای رسانهای و دیپلماتیک است.
یکی از دیگر جنبههای تقویت حمایت بینالمللی، تقویت همبستگی میان اقوام و گروههای مختلف تحت سرکوب در سطح جهانی است. از آنجا که مسائل حقوق بشری و سرکوبهای سیاسی میتواند فراتر از مرزهای یک کشور باشد، این همبستگی میتواند بهطور مشترک مشکلات کُردها و دیگر اقوام تحت سرکوب را برجسته کرده و توجه بیشتری را به نقض حقوق بشر جلب کند.
استفاده از دیپلماسی عمومی: دیپلماسی عمومی به مجموعه اقداماتی اطلاق میشود که دولتها و سازمانها برای برقراری ارتباط و تاثیرگذاری بر افکار عمومی در سطح بینالمللی انجام میدهند. این رویکرد برخلاف دیپلماسی رسمی که بیشتر از طریق کانالهای دولتی انجام میشود، بهطور مستقیم بر مردم، رسانهها و نهادهای غیر دولتی تمرکز دارد. در زمینهی حقوق کُردها، دیپلماسی عمومی میتواند ابزار قدرتمندی برای جلب توجه جهانی به مسائل این اقلیتهای قومی و پیگیری حقوق بشر باشد. مهمترین ابزارهای دیپلماسی عمومی در مسائل کُردها؛ الف) رسانهها و شبکههای اجتماعی؛ رسانهها ابزارهای بسیار مؤثری برای انتقال پیامها و آگاهیبخشی به جهانیان در مورد مسائل کُردها هستند. رسانهها میتوانند از طریق مستندات خبری، گزارشهای تحقیقاتی، مقالات تحلیلی و برنامههای تلویزیونی به مسائل کُردها در ایران، ترکیه، عراق و سوریه بپردازند. شبکههای اجتماعی مانند توییتر، فیسبوک، یوتیوب و اینستاگرام نیز نقش کلیدی در اطلاعرسانی و تبلیغ مطالبات کُردها دارند. از طریق پلتفرمهای آنلاین، گروههای کُردی و فعالان حقوق بشر میتوانند مستندات مربوط به نقض حقوق بشر، سرکوبها، یا جنایات جنگی را به اشتراک بگذارند و فشار بینالمللی را بر دولتهای مربوطه وارد کنند. استفاده از هشتگها، کمپینهای آنلاین، و حتی رسانههای خبری مستقل جهانی میتواند توجه بیشتری را جلب کرده و باعث ایجاد همبستگی و حمایت جهانی از حقوق کُردها شود. ب) کنفرانسها و سمینارهای بینالمللی؛ دیپلماسی عمومی میتواند از طریق مشارکت در کنفرانسها، سمینارها و همایشهای بینالمللی تأثیرگذار باشد. این نشستها بهویژه در زمینه حقوق بشر، اقلیتها، و مسائل منطقهای فرصتهایی را فراهم میآورند تا فعالان کُردی و کارشناسان مسائل کُردها بتوانند مسائل خود را در سطح جهانی مطرح کنند. برای مثال، برگزاری کنفرانسهایی درباره وضعیت کُردها در خاورمیانه در سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل یا اتحادیه اروپا میتواند باعث آگاهیبخشی و جلب حمایت از جوامع جهانی شود. در این نشستها، نمایندگان کُردها میتوانند بهطور غیررسمی با سیاستمداران، کارشناسان و نهادهای حقوق بشری گفتگو کنند و پیگیری حقوق کُردها را در دستور کار قرار دهند. ج) گزارشهای حقوق بشری؛ گزارشهای بینالمللی توسط سازمانهای حقوق بشری مانند هیومن رایتس واچ، عفو بینالملل، یا سازمان ملل در خصوص وضعیت حقوق بشر کُردها در ایران و سایر کشورها از دیگر ابزارهای مهم دیپلماسی عمومی است. این گزارشها که معمولاً مستندات دقیق و شفاف از نقض حقوق بشر را ارائه میدهند، میتوانند بهعنوان مبنای فشارهای بینالمللی بر دولتها عمل کنند. برای نمونه، گزارشهایی که درباره سرکوبهای کردها در ترکیه یا ایران منتشر میشود، بهطور مداوم در مجامع بینالمللی نظیر شورای حقوق بشر سازمان ملل، پارلمان اروپا یا کنگره آمریکا مطرح میشود و این امر میتواند به اعمال فشار بر دولتها و کاهش سرکوبها منجر شود.
بازنمایی مسائل کُردها در مجامع جهانی از طریق رسانهها، کنفرانسها، و گزارشهای حقوق بشری میتواند راهی غیرمستقیم و کمهزینه برای پیگیری اهداف باشد.
مزایای دیپلماسی عمومی در پیگیری اهداف کُردها
دیپلماسی عمومی بهویژە در زمینه حقوق بشر و مطالبات کُردها از مزایای زیادی برخوردار است کە در اینجا بە اختصار بە آنها اشارە می شود؛ الف) کمهزینه بودن؛ در مقایسه با دیپلماسی رسمی، دیپلماسی عمومی بهطور معمول نیازمند منابع مالی کمتری است. بهویژه در دوران دیجیتال و با گسترش استفاده از اینترنت، میتوان از رسانههای اجتماعی، وبسایتها و پلتفرمهای آنلاین برای برقراری ارتباط مستقیم با جوامع جهانی بهره برد. این روشها نیاز به سرمایهگذاریهای کلان ندارند و میتوانند تأثیر زیادی داشته باشند. ب) بازسازی تصویر و تغییر روایتها؛ دیپلماسی عمومی میتواند برای بازسازی تصویر و تغییر روایتهای عمومی درباره کُردها استفاده شود. در بسیاری از موارد، رسانهها ممکن است در روایت خود از کُردها، آنها را بهعنوان “مخالفان” یا “تروریستها” معرفی کنند. دیپلماسی عمومی میتواند این تصورات غلط را اصلاح کرده و داستانهای واقعی از مبارزات کُردها برای حقوق بشر و خودمختاریشان را به گوش جهانیان برساند.ج) افزایش آگاهی و همبستگی جهانی؛ این نوع دیپلماسی میتواند سبب آگاهیبخشی بیشتر در سطح جهانی شود. هنگامی که اطلاعات درباره وضعیت کُردها از منابع مختلف و از طریق شبکههای گستردهای منتشر میشود، افراد و نهادهای بیشتری در دنیا از مسائل کُردها مطلع میشوند و ممکن است از آنها حمایت کنند. این همبستگی میتواند بهویژه در سطح جوامع جهانی و بینالمللی فشارهایی را بر حکومتهای سرکوبگر ایجاد کند تا به مطالبات کُردها پاسخ دهند. د) افزایش مشارکت جهانی در حل مشکلات منطقهای؛ دیپلماسی عمومی میتواند باعث شود تا مسائل مربوط به کُردها از سطح منطقهای به سطح جهانی منتقل شود و مسئله آنها بهطور جدیتر در سطح مجامع بینالمللی مورد بحث قرار گیرد. برای مثال، در کنفرانسهای جهانی، مسئله حقوق کُردها میتواند بهعنوان یکی از موضوعات کلیدی مطرح شود و زمینهساز گفتگوهای دیپلماتیک و حتی توافقهای بینالمللی برای حل بحرانهای کُردی در کشورهای مختلف باشد.
۶. تمرکز بر آموزش و آگاهیبخشی داخلی
توانمندسازی مردم: آموزش مسائل مرتبط با حقوق بشر، دموکراسی، و هویت فرهنگی در میان جامعه کُرد میتواند ضمن تاکید بر اعتراضات مستقیم، جامعهای آگاه و متحد بسازد. توانمندسازی مردم از طریق آموزش مسائل مرتبط با حقوق بشر، دموکراسی و هویت فرهنگی میتواند تأثیرات عمیق و پایدار بر جامعه داشته باشد، بهویژە در جوامع تحت سرکوب و نابرابری. این نوع آموزشها به جای تاکید صرف بر اعتراضات مستقیم و واکنشهای آنی، یک تغییر فرهنگی و اجتماعی گستردهتر را به دنبال دارد. آگاهیبخشی دربارە حقوق بشر و دموکراسی، تقویت هویت فرهنگی، ایجاد جامعهای آگاه و متحد، ایجاد توانمندی اقتصادی و اجتماعی، استفاده از فناوری و رسانهها عرصەهای از توانمند کردن انسان کرد ایرانیست کە می تواند در پیشبرد اهدافش پیشروتر شدە و باشد.
جلوگیری از خشونت: پرهیز از ورود به خشونت و تأکید بر روشهای مسالمتآمیز، احتمال سرکوب شدید را کاهش میدهد. اگرچە در عملکرد رژیم جمهوری اسلامی با توسل بە زور اکثر منفزها را برای حقطلبی را بستە و “خیابان” بە میدان نهای نبرد بین مردم و حاکمیت تبدیل شدە است. خیابان کە متعلق و برای مردم است اما این رژیم آن را برای ایجاد رعب و وحشت در تسخیر خود درآوردە است، حق مالکیت و تصرف مجدد خیابان توسط مردم و تعین سرنوشت این جدال ازآن مردم است و در این شکی نیست. جمهوری اسلامی در چندین نوبت تلاش داشتە کە احزاب کردستان را کە سابقەای در مقاومت مسلحانە در برابر سرکوب مسلحانە جمهوری اسلامی دارند بە واکنش خشونت بار متوسل کند کە خوشبختانە با درایت رهبری احزاب، احزاب بە عامل تزریق خشونت بە جنبش حق طلبانە و آزادیخوانە مردم کردستان نشدەاند. تزریق خشونت بە جنبش کردستان همان فرصت طلاییست کە جمهوری اسلامی انتظارش را می کشد کە بتواند بە این بهانە مردم و مطالبات انسانی و برحقشان را غرق در خون کند.
۷. تقسیم وظایف و غیرمتمرکز کردن فعالیتها
ایجاد شبکههای غیرمتمرکز: سازماندهی غیرمتمرکز و فعالیتهای کوچک و پراکنده میتواند شناسایی و سرکوب افراد را دشوارتر کند. در سازماندهی غیرمتمرکز، فعالیتها به جای یک ساختار سلسلهمراتبی متمرکز، در قالب گروههای کوچک و پراکنده انجام میشود. این نوع سازماندهی باعث میشود شناسایی اعضا و سرکوب آنها توسط نهادهای سرکوبگر دشوارتر شود.
مزایا: در شبکههای غیرمتمرکز، هر گروه کوچک میتواند به طور مستقل برنامهریزی و عمل کند و در عین حال با سایر گروهها ارتباطی محدود و ایمن داشته باشد. این امر باعث افزایش انعطافپذیری و کاهش خطر فروپاشی کل شبکه در صورت کشف بخشی از آن میشود.
فعالیت در سطوح محلی: تمرکز بر مطالبات محلی به جای رویکردهای کلان سیاسی میتواند هزینهها را کاهش دهد.
این استراتژیها نیازمند یک برنامهریزی دقیق، هماهنگی بین فعالان، و درک عمیق از شرایط سیاسی و اجتماعی ایران است. هدف اصلی باید ایجاد مسیری باشد که ضمن کاهش هزینهها، به صورت مستمر و پایدار هویت و حقوق کُردها را تقویت کند. بهعنوان مثال، مطالبات مربوط به خدمات شهری، آموزش به زبان مادری، یا توسعه زیرساختهای محلی و سرمایەگزاری کلان در نقاط مختلف کردستان در راستای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم معمولاً با هزینههای کمتری قابل پیگیری هستند. از دیگرسو درگیری مردم با مشکلات روزمره و محلی خود، آنها را به شکل طبیعی درگیر فعالیتها و همکاری با شبکههای محلی میکند. این مشارکت، حمایت عمومی را افزایش داده و شانس موفقیت کمپینهای کوچک و محلی را بیشتر میکند. در کردستان تجربەهای موفقی در همبستگی مردمی برای قضایا و مسائل در شکلهای مختلف و از جملە اعتصاباتهای عمومی در حمایت از فعالین سیاسی، کمپینهای همیاری و کمک رسانی برای مردمان نیازمند، تلاشهای مردمی برای محافظت از طبیعت و … وجود داشتە است و می بایستی این امر تا آنجا کە امکان دارد تقویت شود. هدف از این استراتژیها، علاوه بر کاهش هزینهها، ایجاد مسیری پایدار و مؤثر برای تقویت هویت، فرهنگ و حقوق مدنی کردها در ایران است. این امر میتواند با آموزش، آگاهیبخشی، و تأکید بر خودمختاری در مسائل فرهنگی و اجتماعی محقق شود.
٨. هماهنگی جامعە مدنی و احزاب سیاسی؛
ضرورت هماهنگی بین جامعه مدنی کردستان و احزاب سیاسی کردستان، بهویژە در زمینه اتخاذ رویکردهای کمهزینه برای فعالیتهای هویتطلبانه، یک اصل اساسی در کاهش فشارها و افزایش تأثیرگذاری فعالیتها است. این هماهنگی میتواند نقش تعیینکنندهای در پیشبرد اهداف هویتطلبانه و عدالتخواهانه در چارچوبی منسجم و پایدار داشته باشد. مهمترین جنبە از هماهنگی جامعە مدنی و احزاب سیاسی اجتناب از گسست این دو نهاد مهم و تاثیرگذار است. جامعە مدنی در کردستان، شامل سازمانهای فرهنگی، هنری، حقوق بشری و کنشگران مستقل، بهطور مستقیم با واقعیتهای روزمره و نیازهای فوری مردم سروکار دارد. از سوی دیگر، علی رغم بدنە تنومند احزاب سیاسی کردستان کە به دلایل امنیتی و ساختار مبارزاتی خود بخش اصلی و عمدە رهبری آنها عموماً در خارج از ایران مستقر هستند، رویکردهای کلانتری اتخاذ میکنند. اگر بین این دو بخش، هماهنگی و ارتباط مستحکمی برقرار نباشد، گسستهای زیر ایجاد میشود: ١. بیاعتمادی مردم به احزاب سیاسی: وقتی اهداف احزاب سیاسی با نیازها و شرایط روزمره جامعه همخوانی نداشته باشد، مردم ممکن است از حمایت آنها دست بکشند. ٢. عدم انسجام در اقدامات: نبود یک رویکرد مشترک میتواند باعث پراکندگی فعالیتها و کاهش تأثیرگذاری شود. ٣. افزایش هزینههای مبارزات: ناهماهنگی در اتخاذ رویکردها میتواند به افزایش سرکوب و هزینههای انسانی و اجتماعی منجر شود. کە هماهنگی جامعە مدنی و احزاب سیاسی از تضادهای داخلی جلوگیری می کنند. در مواردی، تفاوت در دیدگاهها و اولویتهای احزاب سیاسی و جامعه مدنی میتواند منجر به تضادهای داخلی شود. برای جلوگیری از این مسئله می بایستی؛ ١. هر دو طرف باید بر سر اولویتها و اهداف کلان به توافق برسند و ٢. در بین خود تقسیم کار انجام دهند، برای مثال جامعه مدنی میتواند بر فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی متمرکز شود، درحالیکه احزاب سیاسی مسئولیت پیشبرد اهداف سیاسی و دیپلماتیک را بر عهده بگیرند.
از دیگر سو احزاب سیاسی کردستان و جامعه مدنی میتوانند با همفکری، استراتژیهایی را طراحی کنند که ضمن حفظ هویت و اهداف مردم کردستان، از روشهای کمهزینه و خلاقانه بهرهبرداری کند. نمونههایی از این رویکردها شامل موارد زیر است: ١. تمرکز بر فرهنگ و آموزش: جامعه مدنی میتواند نقش فعالی در حفظ و تقویت زبان، فرهنگ، و تاریخ کردستان ایفا کند. احزاب سیاسی نیز میتوانند حمایت بینالمللی از این تلاشها را جلب کنند. ٢. پرهیز از اقدامات خشونتآمیز: تأکید بر روشهای مسالمتآمیز میتواند هزینه سرکوب را کاهش داده و حمایت بیشتری از جامعه جهانی جلب کند. ٣. توسعه فضای مجازی: فعالیتهای جامعه مدنی در فضای مجازی میتواند با راهنمایی احزاب سیاسی به ابزاری برای افزایش آگاهی و بسیج عمومی تبدیل شود.
همچنان کە در بالا بە آن اشارە شد، احزاب سیاسی کردستان بە دلیل حضورشان در خارج آزادی عملی بیشتری از بهرهگیری از ظرفیتهای بینالمللی دارند و پل ارتباطی میان جامعه مدنی داخل ایران و نهادهای بینالمللی باشند. این ارتباط میتواند حمایت جهانی از حقوق مردم کردستان را تقویت کند. مثالهایی از این همکاری عبارتاند از: ١. ارائه گزارشهای حقوق بشری به سازمانهای جهانی. ٢. ایجاد کمپینهای بینالمللی برای دفاع از حقوق فرهنگی و زبانی مردم کردستان.
در نتیجە هماهنگی میان جامعه مدنی و احزاب سیاسی میتواند اعتماد عمومی را بهبود بخشد و مردم را برای مشارکت بیشتر در فعالیتهای هویتطلبانه ترغیب کند. بهویژە در شرایطی که سرکوب و فشارهای امنیتی بالاست، انسجام داخلی میتواند تأثیرگذاری مبارزات را افزایش دهد.
در نهایت، جامعه مدنی کردستان و احزاب سیاسی کردستان باید به عنوان دو بازوی مکمل عمل کنند. این هماهنگی میتواند ضمن کاهش هزینههای مبارزات، تأثیرگذاری آنها را افزایش داده و راه را برای تحقق تدریجی و پایدار اهداف مردم کردستان هموار کند. مهمتر از همه، این همکاری باید با پرهیز از افتادن در دام گفتمانهای اصلاحطلبی حکومتی و حفظ استقلال عمل در چارچوبی مبتنی بر عدالت، حقوق بشر و هویت فرهنگی پیش برود.